ترنم

هر چقدر بگویی: مردها فلان، زن ها فلان، تنهایی خـوب است، دنیا زشت است ... آخرش روزی قلبت برای کسی تند تر می زند...

ترنم

هر چقدر بگویی: مردها فلان، زن ها فلان، تنهایی خـوب است، دنیا زشت است ... آخرش روزی قلبت برای کسی تند تر می زند...

نمایشگاه عکس نگاه پناهنگان در گالری راس سازه برج میلاد

                     دیدار با سفیر افغانستان در حاشیه نمایشگاه نگاه پناهندگان در برج میلاد 


                        عکس عزاداری مهاجرین افغانی مقیم قم یکی از عکسهای من در نمایشگاه 

ضمیر ناخودآگاه


نقاشی فعالیتی است شخصی که آن را می‌توان از دیدگاههای متفاوت بررسی کرد «شیلر» معتقد است که انسان‌ها ذاتاً‌ فعالند و بازی یکی از شیوه‌های تخلیه انرژی اضافی است. لذا نقاشی می‌تواند به منزله نوعی بازی برای کودکان مطرح باشد . از دیدگاه نظریه روانکاوی، نقاشی به منزله فعالیتی بالینی ـ فرافکنی است یعنی از طریق نقاشی فرد می‌تواند آنچه را که در ضمیر ناخودآگاه دارد و احتمالا باعث ناراحتی و اضطرابش می‌شود بیان کند.


مراسم اختتامیه سومین جشنواره عکس حوزه

۱۵۰ عکس با موضوع روحانیت و حوزه علمیه در نگارستان اشراق از ۶۵ عکس برتر کشور به نمایش درآمده است.

به گزارش پایگاه عکاسی زوم نیوز به نقل از ستاد خبری سومین جشنواره دوسالانه عکس حوزه (اشراق)، در این نمایشگاه آثار عکاسان برتر از نگاه داوران سومین جشنواره ملی دوسالانه عکس حوزه (اشراق) تا ۱۰ بهمن ماه جاری در معرض دید عموم قرار دارد و علاقه مندان به صورت رایگان می توانند صبح و عصر در نگارستان اشراق قم واقع در خیابان شهدا از این آثار دیدن کنند.  آثار این دوره جشنواره ملی عکس حوزه، نسبت به دوره قبل دو و نیم برابر افزایش داشت و سه هزار و ۳۱۱ اثر از ۴۲۰ هنرمند از سراسر کشور به این جشنواره ارسال شد.

این آثار در سه بخش تک عکس، مجموعه عکس و نیز بخش ویژه طلاب هنرمند با حضور ۴۰ طلبه مورد ارزیابی داوران قرار گرفت.

در این جشنواره ۳۳۶ نفر مرد و ۸۴ نفر زن شرکت کرده بودند و از میان آثار رسیده ۱۵۰ اثر از ۶۵ عکاس به مرحله نهایی راه یافت که در نمایشگاه مذکور به نمایش درآمده است و همچنین این آثار در کتاب جشنواره سوم منتشر می شود.

این جشنواره بعنوان یک رویداد فرهنگی، هنری و پژوهشی است که هر دو سال یک بار با هدف تشویق جامعه هنری کشور و ترغیب هنرمندان عکاس برای پرداختن به موضوع حوزه و روحانیت برگزار می شود.

“مجتبی آقایی”، “امیر علی جوادیان” و “محمد جهانبخش” داوران این جشنواره بوده اند.

دبیرکل جشنواره های اشراق حجت الاسلام و المسلمین “علی کمساری” و اعضای شورای سیاستگذاری آن حجج اسلام “حسن محمودی” و “حسین سیدی” و “ابراهیم سلیمانی” هستند.

بر اساس این گزارش در این نمایشگاه آثار عکاسان سراسر کشور به نام های عادل پازیار، مهدی موذن، مهدی عباسی، محمدرضا جباری، مهدی مریزاد، موسی الرضا ابراهیم زاده، منصوره معتمدی، فرهاد بابایی، حجت الله عطایی، حبیب الله آهنگر، علیرضا عباسی، حسن الماسی، مهدی رضایی مهر، رضا نظام دوست، محمد اخلاقی، زهرا استاد زاده، یوسف اکبری پابندی، محمد حسین امامی، سهراب بهاوری، مجمد جواد پژوهنده، مهدی پورنصر، احمد تاجی، عمران چراغی، محمد حاج اسماعیلی، علی حاجی، روح الله حاجی عباسی، امیر حسامی نژاد، اردلان حسنعلی زاده، علی حسنعلی زاده، سجاد خطایی، مرتضی خلیلی، روح الله دهقانی، حامد رجبی، علی زمان زارعی، قاسم سنبل آرا، ابراهیم سیسان، بهار شقایق، جلال شمس آذرانی، رضا شیخ محمدی، محمود صادقی، بهمن صادقی، مختار صادق اهری، قربان صحرایی چاره سرایی، محمد حسین صفری، احمد ظهرابی جمکرانی، علیرضا عادل، سید مصطفی عطاری قوچانی، جمشید فرجوند فردا، رضا فلاحی مطلق، محسن قائمی امیری، رضا قلیچ خانی، مریم کاشفی، احسان کمالی، داوود کهن ترابی، ابوالفضل ماهرخ، سید زهیر مجاهد، عبدالرحمن مجرد، مهران مرادی، احمد معینی جم، سید رضا مقصودی، سید محسن مهری، حسین میرکمالی، اعظم نجفعلی زاده، ابراهیم نوری و حامد نیرومند قوچانی در معرض دید عموم قرار گرفته است.

بر اساس این گزارش در جشنواره مذکور در بخش تک عکس؛ “عادل پازیار”، “مهدی موذن” و “مهدی عباسی هر سه نفر از استان تهران به ترتیب رتبه های اول تا سوم را کسب کردند و در این بخش از “محمدرضا جباری” از استان قم تقدیر شد.

در بخش مجموعه عکس؛ “مهدی مریزاد” از استان قم، “موسی الرضا ابراهیم زاده” از استان اردبیل و “منصوره معتمدی” از استان تهران به ترتیب اول تا سوم شدند و از “فرهاد بابایی” از استان مازندران و “حجت الله عطایی” و “حبیب الله آهنگر” از استان قم تقدیر شد.

در بخش ویژه نیز؛ “علیرضا عباسی” از استان فارس و “حسن الماسی” و “مهدی رضایی مهر” از استان قم به ترتیب اول تا سوم شدند و از “رضا نظام دوست” از استان خراسان رضوی تقدیر شد.

اسامی راه یافتگان به سومین جشنواره عکس حوزه

اسامی هنرمندان راه یافته به نمایشگاه:

موسی الرضا ابراهیم زاده   محمد اخلاقی  زهرا استادزاده  یوسف اکبری پابندی  حسن الماسی  محمد حسین امامی  حبیب اله آهنگر  فرهاد بابایی نودهی  سهراب بهاوری  عادل محمد جواد  مهدی پورنصر   احمد تاجی  محمد رضا جباری   عمران چراغی  محمد حاج اسماعیلی  علی حاجی  روح الله حاجی اسماعیلی  امیر حسامی نژاد  اردلان حسنعلی زاده  علی حسنعلی زاده  سجاد خطایی  مرتضی خلیلی  روح الله دهقانی   حامد رجبی  مهدی رضایی مهر  علی زمان زارعی  قاسم سنبل آرا  ابراهیم سیسان  بهار(اکرم) شقایق  جلال شمس آذران  رضا شیخ محمدی  محمود صادقی
بهمن صادقی  مختار صادقی اهری  قربان صحرایی قلعه سرایی  محمد حسین صفری  احمد ظهرابی جمکرانی  علیرضا عادل  مهدی عباسی علیرضا عباسی  سید مصطفی عطاری قوچانی  حجت اله عطایی  جمشید فرجوند فردا  رضا فلاحی مطلق  محسن قائمی امیری  رضا قلیچ خانی   مریم کاشفی  احسان کمالی  داوود کهن ترابی  ابوالفضل ماهرخ  سید زهیر مجاهد  عبدالرحمن مجرد  مهران مرادی  مهدی مریزاد  منصوره معتمدی  احمد معینی جم  سید رضا مقصودی  مهدی موذن  سید محسن مهری  حسین میرکمالی  اعظم نجفعلی زاده  رضا نظام دوست  ابراهیم نوری  حامد نیرومند قوچانی

و این بحر طویل است .....

 

 و این بحر طویل است...

عصر یک جمعهء دلگیر، دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است؟ چرا آب به گلدان نرسیده است؟ چرا لحظهء باران نرسیده است؟ و هر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است، به ایمان نرسیده است و غم عشق به پایان نرسیده است. بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید بنویسد که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گم گشته به کنعان نرسیده است؟ چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است؟ دل عشق ترک خورد، گل زخم نمک خورد، زمین مرد، زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد، فقط برد، زمین مرد، زمین مرد ، خداوند گواه است، دلم چشم به راه است، و در حسرت یک پلک نگاه است، ولی حیف نصیبم فقط  آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی، برسد کاش صدایم به صدایی...

عصر این جمعه دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس، تو کجایی گل نرگس؟ به خدا آه نفس های غریب تو که آغشته به حزنی است زجنس غم و ماتم، زده آتش به دل عالم و آدم مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در سوگ کدامین غم عظمی به تنت رخت عزا کرده ای؟ ای عشق مجسم! که به جای نم شبنم بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت. نکند باز شده ماه محرم که چنین می زند آتش به دل فاطمه آهت به فدای نخ آن شال سیاهت به فدای رخت ای ماه! بیا صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و  این بزم توئی ،آجرک الله! عزیز دو جهان یوسف در چاه ،دلم سوخته از آه نفس های غریبت دل من بال کبوتر شده خاکستر پرپر شده، همراه نسیم سحری روی پر فطرس معراج نفس گشته هوایی و سپس رفته به اقلیم رهایی، به همان  صحن و سرایی که شما زائر آنی و خلاصه شود آیا که مرا نیز به همراه خودت زیر رکابت  ببری تا بشوم کرب و بلایی، به خدا در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد ،نگهم خواب ندارد، قلمم گوشه دفتر غزل ناب ندارد، شب من روزن مهتاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره مگر این عاشق بیچارهء دلدادهء دلسوخته ارباب ندارد...تو کجایی؟ تو کجایی شده ام باز هوایی،شده ام باز هوایی...

گریه کن ،گریه و خون گریه کن آری که هر آن مرثیه را خلق شنیده است شما دیده ای آن را و اگر طاقتتان هست کنون من نفسی روضه ز مقتل بنویسم، و خودت نیز مدد کن که قلم در کف من هم چو عصا در ید موسی بشود چون تپش موج مصیبات بلند است، به گستردگی ساحل نیل است، و این بحر طویل است و ببخشید که این مخمل خون بر تن تب دار حروف است که این روضهء مکشوف لهوف است، عطش بر لب عطشان لغات است و صدای تپش سطر به سطرش همگی موج مزن آب فرات است، و ارباب همه سینه زنان کشتی آرام نجات است ، ولی حیف که ارباب «قتبل العبرات» است، ولی حیف که ارباب«اسیر الکربات» است، ولی حیف هنوزم که هنوز است حسین ابن علی تشنهء یار است و زنی محو تماشا ست ز بالای بلندی، الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال و سپس آه که «الشّمرُ ...»خدایا چه بگویم « که شکستند سبو را و بریدند ...» دلت تابندارد به خدا  با خبرم می گذرم  از تپش روضه که خود غرق عزایی، تو خودت کرب و بلایی، قسمت می دهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی، تو کجایی... تو کجایی...

سید حمید رضا برقعی